Reza Pishro & Ali Owj 313
خواننده : پیشرو و اوجی
آهنگ : 313
اهنگ از آدم ها بریدم رفتم تو دل غار از پیشرو
از آدما بریدم رفتم تو دل غار
بعد اَ کلی درد کشیدن فهمیدم حسم اشتباس
آتیشو خاموش کردم، نرفتم پی انتقام
Yeah
[پس هم خوان: رضا پیشرو]
انتقام، انتقام
[قسمت ۱: رضا پیشرو]
رسیدم نوک قلم
تنها موندم با خود خودم
دیگه نمیخوام توبه کنم
پس اگه دیدیم بکن خودتو جمع
با این که افکارم پی خون میره
ولی هر وقت میبخشم آروم میشه
انتخاب کردم عاشق باشم
هر چند که بازی آزمونیه
فهمیدم که ایماندارا
باید رد بشن از سیمخاردارا
سرباز گمنام سیصد و سیزده هم
برا ایستادنت اینجاست باهام
شجاعدل مثل ویلیام والاس
نمیخوام فکر کنم کی میاد باهام
جوری که فرق داره تیربار
نمیبینی [?] هم، جادو و کیمیاس دادا (داداش)
میتونم خالق شم
ولی از خالق شاهبیتم
آتیش گرفتم تا کامل شم
و پرواز کنم از خاکستر
بسته بودی، بازت کردم
ولی پروازمو یادت رفت
تو تنهایی گیر کردی
مغزت لای بالشت، ضامن نارنجک
بگو از همیشه قویترم
ترازوی بعد شهریورم
میدونم اونا که همریشمن
الان فراسوی در حقیقتن
غریبن ولی اَ قبیلمن
با هم شریکیم از همین نفس
حرفام تاریخ نداره
تا نسل نوه، نتیجه، ندیدم هست